loading...
سایت تفریحی سرگرمی بروز3
علی بازدید : 302 جمعه 1391/10/08 نظرات (0)

دستمال کاغذی به اشک گفت:

قطره قطره‌ات طلاست



http://rozup.ir/up/beroz3/07502843485476547734.gif



یک کم از طلای خود حراج می‌کنی؟


عاشقم.. با من ازدواج می‌کنی؟


اشک گفت: ازدواج اشک و دستمال کاغذی!؟


تو چقدر ساده‌ای خوش خیال کاغذی!


توی ازدواج ما، تو مچاله می‌شوی


چرک می‌شوی و تکه‌ای زباله می‌شوی


پس برو و بی‌خیال باش


عاشقی کجاست؟ تو فقط دستمال باش!


دستمال کاغذی، دلش شکست


گوشه‌ای کنار جعبه‌اش نشست


گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد


در تن سفید و نازکش دوید خون درد


آخرش، دستمال کاغذی مچاله شد


مثل تکه‌ای زباله شد


او ولی شبیه دیگران نشد


چرک و زشت مثل این و آن نشد


رفت اگرچه توی سطل آشغال


پاک بود و عاشق و زلال


او با تمام دستمال‌های کاغذی فرق داشت


چون که در میان قلب خود دانه‌های اشک کاشت

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
من علی هستم وامیدوارم لحظات خوبی را سپری کنید لطفا نظر بذارید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 2309
  • کل نظرات : 297
  • افراد آنلاین : 8
  • تعداد اعضا : 2446
  • آی پی امروز : 315
  • آی پی دیروز : 393
  • بازدید امروز : 1,057
  • باردید دیروز : 1,330
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,057
  • بازدید ماه : 1,057
  • بازدید سال : 77,574
  • بازدید کلی : 3,216,393